وقتی بچه بودم کتابهای آگاتاکریستی و ولفگانگ اِکه باعث شد تا شغل رویاهام کارآگاهی بشه. گرچه هیچ وقت مسیر زندگیم حتی به نزدیکی این کار نرسید ولی صفحه حوادث رومهها و منابع اینترنتی پلیسی و جنایی رو از من نگرفت.
حالا، بعد از سالها داستانهای واقعی جنایی خوندن، حیفه که اونها رو تو وبلاگی ننویسم. چون بعضیها بسیار خاص و جالبن و در منابع فارسی هم هیچ خبری ازشون نیست.
دوران قرنطینه کرونا فرصتی برای این کار شد. امیدوارم بعد از اون هم ادامه پیدا کنه، چون داستانهای واقعی زیادی برای نوشتن هست. اول از پروندههای ایرانی معروف شروع میکنم که در اینترنت فارسی هم موجوده و بعد به پروندههای خارجی میپردازم که بعیده بشه بیشترشون رو در نت فارسی پیدا کرد.
پارک جنگلی لویزان تاریخچه زیادی از خلاف و جرمهای سازمانیافته داشت تا با دخالت پلیس از رنگ جنایت کم شد. مثلاً میشود به گروه
حاتم گرگی اشاره کرد، که منطقهای را در لویزان به کل اشغال کرده بودند. با آن که لویزان جنایات بسیاری را به خود دیده، یکی از این پروندهها از باقی ماندگارتر شده. پروندهای خاص که که انگیزهٔ جنایت خاصی را در خود مشخص میکند؛ لذت از ترس».
این پرونده، پرونده گروه کفتارهای لویزان است، گروهی متشکل از جوانهایی از 18 تا 22 ساله.
ادامه مطلب
زمستان سال 75، در خانه شماره 19 خیابان گاندی تهران، جنایتی عاشفانه رخ داد که تا سالها در اذهان عمومی باقیماند. این پرونده از مهمترین پروندههای تاریخ جنایی ایران است زیرا موئلفهها و پرسشهای زیادی در خود دارد. آیا کودکان مجرمند؟ اگر نیستند پس چه کسیست؟ اگر هم باشند آیا باید مثل بزرگسالان مجازات شوند؟ کوتاهی والدین چه؟ و.
این پرونده داستان عاشقی دو کودک است، سمیه و شاهرخ، هردو 16 ساله.
ادامه مطلب
در سال 2000 کشف تاریخی بینظیری در پاکستان پیدا شد. مومیایی یک شاهدخت ایرانی که با نقابی طلایی در تابوتی به سبک مصری خوابیده بود، چیزی که تا کنون نظیر نداشت.
در اول این کشف، یکی از بزرگترین کشفیات باستانشناسی قرن به نظر میرسید که میتوانست صفحات تاریخ را عوض کند؛ اما به زودی به یکی از بزرگترین و ترسناکترین معماهای حلنشده دهه تبدیل شد.
این پرونده، پرونده مومیایی شاهزاده ایرانی، دختر خشایارشا است.
ادامه مطلب
درباره این سایت